1- اوین منطقهای از شمال غربی تهران است که بخشی از دامنه سلسله کوه البرز را پوشانده و قسمتی از آن بافت قدیمی خود را حفظ کرده و بخش اعظمی از آن دستخوش تحول در توسعه شهر تهران گشته و بافت سنتی آن را تغییر داده و باغات باقیمانده آن در حال خشک شدن و تبدیل به برج هستند و جریان بیرحم اقتصادی سایر بخشها را به چالش کشیده است این منطقه خاطرات زیادی را در دل خود جای داده از آنجمله منطقه ییلاقی اوین یعنی درکه است که زمان زیادی از سکونت تابستانی مرحوم علامه طباطبایی در آن و همنشینی وی با هانری کربن فرانسوی نمیگذرد خانهای که الان نیز موجود است و درب ورودی قدیمی آن با دو سکوی محل استراحت، خاطرهها دارد. زندان اوین هم در سمت غربی این محل و بعد از دانشگاه شهید بهشتی واقع شده است.
2- زندان اوین قبل و بعداز انقلاب اسلامی همواره مورد توجه و در متن اخبار بوده و به نظر میرسد قبل از آنکه به یک بوستان و گردشگاه - بنابر وعده شهرداری تهران - تبدیل شود همچنان خبرساز خواهد بود ولی کسی گمان نمیکرد اینبار سرنخ ماجرا دست رئیسجمهور احمدینژاد باشد و برای دیدن زندان اوین بیتابی کند و به رئیس یک قوه از موضع برتر بنویسد: «مقتضی است دستور فرمایید در اسرع وقت هماهنگی لازم جهت این بازدید معمول شود.» مگر چه حادثه مهمی رخ داده است.
3- ما آرزو میکنیم کسی زندانی نشود و همه از نعمت بیبدیل آزادی که مهمترین مزیت آدمی با سایر موجودات است برخوردار باشند و اگر به ناچار کسی زندانی شد بازداشتگاه برای او درسآموز و به معنی واقعی کلمه یک ندامتگاه بلکه آموزشگاه باشد و حقوق زندانیان براساس فقه و اخلاق اسلامی رعایت شود و درب آن به روی همه تا چه رسد به مسئولان ارشد باز باشد بیشک بازدید مسئولان و نظارت آنان در رفع مشکلات که بعضا بهطور طبیعی در سیستم موجود است موثر خواهد بود بهویژه رئیسجمهوری به مانند احمدینژاد که اقتدارگرایانه درباره بودجه و امکانات تصمیم میگیرد و قوه قضاییه نیز از کمبود اعتبار شکوه دارد اما چرا تاکنون این موضوع دغدغه آقای رئیسجمهور نبوده و به یکباره زندان اوین و بازدید از آن و پیگیری از وزیر دادگستری و بهقولی طرح موضوع در جلسه هیئت دولت اهمیت پیدا کرده است، به نظر میرسد رئیسجمهور تحت فشار از جانب دوستان واقع شده است.
4- ازجمله کسانی که در حمایت علیالاطلاق از احمدینژاد سهم داشته و این اواخر تمام ظرفیت خبری دولت را در این مسیر هدایت کرده آقای جوانفکر، مشاور مطبوعاتی رئیسجمهور است که بیمحابا حرفهای خود را زده است و امروز بهخاطر بعض خطاها و جرایمی که مرتکب شده در پشت میلههای زندان است و این اتفاق گویی برای آقای احمدینژاد قابل تحمل نیست که با ناراحتی از قوه دیگر شکوه مینماید و تصمیمات سایر قوا را برنمیتابد و بر سر شاخ نشسته، بن میبرد.
5- ما با این فرض قضاوت میکنیم که فرآیند دادرسی و صدور حکم مشاور مطبوعاتی رئیسجمهور در یک محکمه عدل و زیر نظر یک مجتهد انجام شده و التزام به آن بر همگان بهویژه بر رئیس قوه دیگر لازم است. رئیس قوهای که با شعار ولایت و عدالت و زمانی با پوشیدن لباسهای رفتگران شهرداری و طرفداری از آنان موفق به جمعآوری رای مردم شد و بر کرسی ریاستجمهوری تکیه زد و امروز همه انتظار دارند در قامت نماینده جمهور مدافع همه زندانیان و دلسوز آنان باشد و هر گونه شائبه رفیقبازی و تبارگرایی را از خود دور کند.
6- به نظر میرسد آقای رئیسجمهور حسب داب گذشته خود به دنبال شگفتیآفرینی است و راهبرد چالشآفرینی و آدرس غلط دادن و فرار به جلو بار دیگر در حال برنامهریزی است چرا که منطقا درباره زندان اوین اگر مسئلهای هم باشد بطرق دیگر قابل پیگیری است مگر سایر موضوعات در درون دولت و بیرون از آن چگونه به سامان میرسد که اینبار روش آن با بقیه متفاوت است رئیسجمهور میتواند و هنوز هم دیر نشده با تعیین نماینده و هیئت این نوع مسائل را پیگیری وبا مهربانی واخوت به سرانجام برساند و خود به مسائل استراتژیک که از وظایف حتمی و مهم اوست و قسم یاد کرده است
که آنها را انجام دهد بپردازد، به شهادت اهل نظر و دلسوزان نظام در شرایط فعلی اگر تدبیر نشود و به نصایح و مطالبات مقام معظم رهبری که چهار سال متوالی هشدار اقتصادی میدهند توجه ننمایند معضلات اقتصادی به پاشنه آشیل کشور تبدیل خواهد شد و دشمن جسور و بیرحم که هیچگاه مطمئن از کامیابی در مبارزه با ما نبوده در شرایط امروز امیدوارانه حرف زده و تحلیل مینمایند باید به آقای رئیسجمهور و همکاران ایشان از سر صدق و محبت گفت فاین تذهبون.